اين حيوانات سرخوش
اين حيوانات سرخوش
اين حيوانات سرخوش
ترجمه:مريم زمان فشمي
خرس قهوه اي در برف، شامپانزه در حال شکلک درآوردن، دلفينهاي در حال بازي: حيوانات هم مثل ما بازي و خنده را دوست دارند.
آيا حيوانات تنها در طبيعت در حال مبارزه براي زنده ماندن هستند؟ يک جانور شناس کانادايي اين فرضيه را رد مي کند. از نظر او حيوانات نيز با هم شوخي مي کنند و شوخ طبعي هم ميان آنها رايج است.
از نظر ريچارد داوکينز زندگي معمولي حيوانات به صورت يک جنگ دائمي بي رحمانه مي گذرد. او در يک روزنامه انگليسي معروف در مورد حيوانات اينگونه مي نويسد: در همين دقايقي که من در حال نوشتن اين سطورهستم، هزاران هزار حيوان بوسيله جانوران ديگر پاره پاره و خورده مي شوند، بقيه همجنسانشان فرار مي کنند و ترسان و لرزان براي حفظ زندگي خود مي دوند و دور مي شوند.
يک دانشمند کانادايي، جاناتان بالکومب اما در مقابل جهان کاملاً متفاوتي را تصوير مي کند. او دنياي حيوانات را بيشتر يک«پادشاهي مفرح»مي بيند. اين توصيف نام کتاب او نيز هست که به مسائل زيباي دنياي وحشي جانوران مي پردازد: همراه با سرخوشي، شادي و خنده.
بالکومب در صحراها و دشتها اجتماع سرخوشي از حيوانات را مي بيند. بازي و تفريح هم در کنار جنگ براي مرگ يا زندگي وجود دارد. او مي گويد: حيوانات به شادي کردن عادت دارند، دقيقاً مثل ما. وي معتقد است از نظر بسياري از حيوانات، زندگي ارزش زيستن را دارد.
بعضي حيوانات در گروه هاي همزيستي و بسيار سرخوشانه زندگي مي کنند.مثلاً کلاغ ها روي شيرواني خانه ها سر مي خورند، بازي مي کنند و به دنبال تنوع و سرگرمي اند، همانند کودکان خردسال.
براي پنگوئن ها، سمورهاي آبي وخرسها فرقي نمي کند که زمين گلي باشد يا پوشيده از چمن يا برف. درهرصورت زمين جايي است که آنها روي آن سر بازي مي کنند. حتي در آلاسکا گاوميش هاي وحشي هم در حال بازي و سر خوردن روي يخها ديده شده اند.براي تمساح هاي جوان باغ وحش هم آب بازي از بازيهاي محبوب محسوب مي شود.
از آب بازي گفتيم: دلفين ها هم از آن بسيار لذت مي برند که با دهان خود حلقه هاي دايره شکلي از حبابها درست کنند، همان بازي کودکان با حبابهاي صابوني. آنها حتي جلبک هاي دريايي را هم به شکل طناب درست کرده و با هم بازي طناب کشي مي کنند!
حتي انواعي از ماهي هاي مرکب به نام«سپيد آج»هم ميل خاصي به نوعي بازي دارند: يک متخصص کانادايي با تخصص درباره زندگي هشت پايان يکباربه بررسي آنها پرداخت. يکي از اين ماهي ها شيشه خالي آب را در طوفان آبي که بوسيله شلنگ در آکواريوم ايجاد شده بود، نگه مي داشت، به سوي جلو مي راند و ول مي کرد، سپس آنرا دوباره مي گرفت و به سوي دهانه شلنگ هدايت مي کرد.
بالکومب ادامه مي دهد: براي حيوانات بهترين انگيزه، انجام کارهايي است که به آنها در زنده ماندن کمک مي کند، چيزي که در مورد انسانها نيز صدق مي کند. براي مثال استفاده ار ادويه هاي مختلف: انسان عصر جديد غذاهاي خود را با فلفل قرمز، فلفل دلمه اي و ادويه هاي ديگر تند مي کند. اين ادويه ها علاوه بر طعم بخشيدن به غذاها عوامل بيماري زا در غذا را نيز از بين مي برند!
اما چه کسي وقتي يک قاشق چيلي به غذا اضافه مي کند، به خواص آنتي باکتريال چاشني ها مي انديشد؟ تنها طعم و مزه آن است که آدمي را به استفاده از آن جذب مي کند.
بالکومب در ادامه مي گويد: پاداش رفتار خوب حيوانات، کمي خوشگذراني است. بويژه اينکه طبيعت نيز به بعضي مهره داران پتانسيل خوشگذراني خاصي بخشيده است. برخي از آنان دقيقاً همانند انسان داراي تمام حواس پنجگانه اند، بخصوص پستانداران ساختار مغزي بسيار شبيهي به انسان دارند، مغزي با پيام دهنده هاي درد و يا احساس خوشبختي، امنيت و يااسترس، درست همانند مغز انسان.
بالکومب قدمي فراتر نيز مي رود: از نظر او حيوانات مي توانند شوخ طبع نيز باشند، گرچه شوخ طبعي آن ها با شوخ طبعي انسان ها متفاوت است. شامپانزه ها فقط وقتي قلقلک داده شوند، نمي خندند، بلکه به هنگام قايم موشک بازي و بازي هايي که حالت جنگ و پيکار را دارند نيز مي خندند.
وي معتقد است که حيوانات شوخي را نيز مي فهمند، ياوه گويي مي کنند و به يکديگر کلک هم مي زنند، يک فيل در باغ وحش مخفيانه خرطومش را پر از آب کرده و ناگهان يکي از بازديد کنندگان را خيس مي کند. آيا به نظر او اين يک شوخي نيست؟
آيا وقتي يک شامپانزه زشت در باغ وحش آرنهايم با بد جنسي، کارهاي ديگران را تقليد مي کند، قصد مسخره کردن آنها را دارد؟
مسلماً مثال هاي بالا بالکومب را ثابت نمي کنند و اين چيزي است که خود او نيز مي داند. تنها اگر حيوانات مي توانستند درباره احساساتشان صحبت کنند، اين نظريه قابل اثبات بود. و اگر حق با بالکومب باشد، مورچه ها هم وقتي يک لقمه چرب ونرم پيدا مي کنند، خوشحال مي شوند؟ در هر صورت آنها هم داراي سيستم اعصاب و سلولهاي حسگر هستند. دقيقاً مرز ميان پستانداران و حيوانات ديگرکجاست؟ بالکومب مي گويد: نمي دانم. در جايي که شک وترديد هنوز وجود دارد، من ترجيح مي دهم که قبول کنم حيوانات هم يک چيزهايي سرشان مي شود!
منبع: der Spiegel
منبع: ماهنامه اطلاعات علمي-ش363
آيا حيوانات تنها در طبيعت در حال مبارزه براي زنده ماندن هستند؟ يک جانور شناس کانادايي اين فرضيه را رد مي کند. از نظر او حيوانات نيز با هم شوخي مي کنند و شوخ طبعي هم ميان آنها رايج است.
از نظر ريچارد داوکينز زندگي معمولي حيوانات به صورت يک جنگ دائمي بي رحمانه مي گذرد. او در يک روزنامه انگليسي معروف در مورد حيوانات اينگونه مي نويسد: در همين دقايقي که من در حال نوشتن اين سطورهستم، هزاران هزار حيوان بوسيله جانوران ديگر پاره پاره و خورده مي شوند، بقيه همجنسانشان فرار مي کنند و ترسان و لرزان براي حفظ زندگي خود مي دوند و دور مي شوند.
يک دانشمند کانادايي، جاناتان بالکومب اما در مقابل جهان کاملاً متفاوتي را تصوير مي کند. او دنياي حيوانات را بيشتر يک«پادشاهي مفرح»مي بيند. اين توصيف نام کتاب او نيز هست که به مسائل زيباي دنياي وحشي جانوران مي پردازد: همراه با سرخوشي، شادي و خنده.
بالکومب در صحراها و دشتها اجتماع سرخوشي از حيوانات را مي بيند. بازي و تفريح هم در کنار جنگ براي مرگ يا زندگي وجود دارد. او مي گويد: حيوانات به شادي کردن عادت دارند، دقيقاً مثل ما. وي معتقد است از نظر بسياري از حيوانات، زندگي ارزش زيستن را دارد.
بعضي حيوانات در گروه هاي همزيستي و بسيار سرخوشانه زندگي مي کنند.مثلاً کلاغ ها روي شيرواني خانه ها سر مي خورند، بازي مي کنند و به دنبال تنوع و سرگرمي اند، همانند کودکان خردسال.
براي پنگوئن ها، سمورهاي آبي وخرسها فرقي نمي کند که زمين گلي باشد يا پوشيده از چمن يا برف. درهرصورت زمين جايي است که آنها روي آن سر بازي مي کنند. حتي در آلاسکا گاوميش هاي وحشي هم در حال بازي و سر خوردن روي يخها ديده شده اند.براي تمساح هاي جوان باغ وحش هم آب بازي از بازيهاي محبوب محسوب مي شود.
از آب بازي گفتيم: دلفين ها هم از آن بسيار لذت مي برند که با دهان خود حلقه هاي دايره شکلي از حبابها درست کنند، همان بازي کودکان با حبابهاي صابوني. آنها حتي جلبک هاي دريايي را هم به شکل طناب درست کرده و با هم بازي طناب کشي مي کنند!
حتي انواعي از ماهي هاي مرکب به نام«سپيد آج»هم ميل خاصي به نوعي بازي دارند: يک متخصص کانادايي با تخصص درباره زندگي هشت پايان يکباربه بررسي آنها پرداخت. يکي از اين ماهي ها شيشه خالي آب را در طوفان آبي که بوسيله شلنگ در آکواريوم ايجاد شده بود، نگه مي داشت، به سوي جلو مي راند و ول مي کرد، سپس آنرا دوباره مي گرفت و به سوي دهانه شلنگ هدايت مي کرد.
بالکومب ادامه مي دهد: براي حيوانات بهترين انگيزه، انجام کارهايي است که به آنها در زنده ماندن کمک مي کند، چيزي که در مورد انسانها نيز صدق مي کند. براي مثال استفاده ار ادويه هاي مختلف: انسان عصر جديد غذاهاي خود را با فلفل قرمز، فلفل دلمه اي و ادويه هاي ديگر تند مي کند. اين ادويه ها علاوه بر طعم بخشيدن به غذاها عوامل بيماري زا در غذا را نيز از بين مي برند!
اما چه کسي وقتي يک قاشق چيلي به غذا اضافه مي کند، به خواص آنتي باکتريال چاشني ها مي انديشد؟ تنها طعم و مزه آن است که آدمي را به استفاده از آن جذب مي کند.
بالکومب در ادامه مي گويد: پاداش رفتار خوب حيوانات، کمي خوشگذراني است. بويژه اينکه طبيعت نيز به بعضي مهره داران پتانسيل خوشگذراني خاصي بخشيده است. برخي از آنان دقيقاً همانند انسان داراي تمام حواس پنجگانه اند، بخصوص پستانداران ساختار مغزي بسيار شبيهي به انسان دارند، مغزي با پيام دهنده هاي درد و يا احساس خوشبختي، امنيت و يااسترس، درست همانند مغز انسان.
بالکومب قدمي فراتر نيز مي رود: از نظر او حيوانات مي توانند شوخ طبع نيز باشند، گرچه شوخ طبعي آن ها با شوخ طبعي انسان ها متفاوت است. شامپانزه ها فقط وقتي قلقلک داده شوند، نمي خندند، بلکه به هنگام قايم موشک بازي و بازي هايي که حالت جنگ و پيکار را دارند نيز مي خندند.
وي معتقد است که حيوانات شوخي را نيز مي فهمند، ياوه گويي مي کنند و به يکديگر کلک هم مي زنند، يک فيل در باغ وحش مخفيانه خرطومش را پر از آب کرده و ناگهان يکي از بازديد کنندگان را خيس مي کند. آيا به نظر او اين يک شوخي نيست؟
آيا وقتي يک شامپانزه زشت در باغ وحش آرنهايم با بد جنسي، کارهاي ديگران را تقليد مي کند، قصد مسخره کردن آنها را دارد؟
مسلماً مثال هاي بالا بالکومب را ثابت نمي کنند و اين چيزي است که خود او نيز مي داند. تنها اگر حيوانات مي توانستند درباره احساساتشان صحبت کنند، اين نظريه قابل اثبات بود. و اگر حق با بالکومب باشد، مورچه ها هم وقتي يک لقمه چرب ونرم پيدا مي کنند، خوشحال مي شوند؟ در هر صورت آنها هم داراي سيستم اعصاب و سلولهاي حسگر هستند. دقيقاً مرز ميان پستانداران و حيوانات ديگرکجاست؟ بالکومب مي گويد: نمي دانم. در جايي که شک وترديد هنوز وجود دارد، من ترجيح مي دهم که قبول کنم حيوانات هم يک چيزهايي سرشان مي شود!
منبع: der Spiegel
منبع: ماهنامه اطلاعات علمي-ش363
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}